آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 156
بازدید هفته : 598
بازدید ماه : 843
بازدید کل : 125467
تعداد مطالب : 374
تعداد نظرات : 120
تعداد آنلاین : 1
این عکس عمم هست زمانی که محمد رو دید
این عکس عمم زمان شنید خواستگار میخواد بیاد
این زمانی که خواستگار زنگ خونه رو زد
زمانی که در خونه باز شد خواستگار اومد داخل خونه
زمانی که عمم خود اقا داماد رو دید
و زمانی که خونواده اقا داماد رو دید
این هم زمان حال عمم هست منتظر جواب(جواب داداش بزرگش)
و این هم اینده
یکی را می خواهم، که من را بخواهد و او را نخواهم
که دل ببندد و دلش را له کنم.
که دوستم بدارد و دوستش نداشته باشم.
که اصرار کند بمانم و ول کنم بروم.
که امیدش باشم و ناامیدش کنم.
که غرورش را برایم بشکند و دلش را برای هیچ بشکنم.
که بماند: با گذشته اش با من، و بروم: به آینده ام بی او
می خواهم برود گوشه ای کز کند،
داغان شود، مچاله شود، سرخورده شود،
نابود شود، افسرده شود، بیاید یک وبلاگی راه بیاندازد،
چند وبلاگ راه بیاندازد
هر روز چندین نوشته برایم بگذارد و من هفته ای، ماهی یک بار بروم و نیم نگاهی به آنها بیاندازم
کسی می خواهم که برایش مهم باشم، که برایم مهم نباشد
که شکستنش را ببینم و دم نزنم
دوست دارم تجربه کنم،
آن کسی که برایم مهم بود، که برایش مهم نبودم،
که شکستنم را دید و دم نزد
وقتی نوشته های من را می خواند چه حسی داشت...