آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 91
بازدید هفته : 1088
بازدید ماه : 1970
بازدید کل : 126594
تعداد مطالب : 374
تعداد نظرات : 120
تعداد آنلاین : 1
شعر قبله
رو به قبلم نکنید من هنوز منتظرم که بیاد از در ببینم روی ماه اون گلم
دو تا یادگاریاشو آره واسم بیارین یکیشو رو سینمو یکیش رو لبهام بزارین
ای خدا مرده دل نزا بی کس بمیرم ای خدا صبر بکن عشقمو بازم ببینم
مگه تو نگفتی عاشقا برات عزیزترن پس بگو فرشته ی مرگم نیاد دور و برم
دردت به جونم کجایی نامهربونم کجایی شاید که منتظر نشستی روزی سر مزا بیایی
حالا که من نیمه جونم محتاجم به تو هم زبونم فردا سر قبرم بیای نمونده جز استخونم
واسه ی اولین بار با تو قهرم با تو قهرم نیای سر قبرم
واست ارزش نداشتم باز قلبمو شکستی می دونم حالا پیش غریبه ها نشستی
دیگه نمی یاد اون بی وفا آه ای خدا آه ای خدا زجرو زجه دیگه بسه روحم ز جسمم کن جدا
فرمانده اش هم ميگوید که او كاری نكند تا خودش را برساند! فرمانده در اسرع وقت خودش را به محل می*رساند و به راننده اصفهاني مي*گوید: آقا گواهينامه؟ اصفهانی گواهينامه اش را از توی جيبش در مي*آورد و می*دهد به فرمانده. فرمانده می*گوید: كارت ماشين؟ اصفهانی كارت ماشين را كه به نام خودش بوده از جيبش در می*آورد و مي*دهد به فرمانده. فرمانده که روی صندلی عقب چاقویی نیافته، عصبانی دستور می*دهد راننده در صندوق عقب را باز كند. اصفهانی در را باز ميكند و فرمانده مي*بيند كه صندوق هم خالي است. فرمانده كه حسابي گيج شده بوده، به راننده اصفهانی مي*گوید:" پس اين مأمور ما چي ميگه؟!"
همشهری اصفهاني ما توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ كيلومتر در ساعت می رفته كه پليس با دوربينش شكارش مي كند و ماشينش را و متوقف مي كند. پليس مي*آید كنار ماشين و می*گوید: گواهينامه و كارت ماشينو بدين.اصفهانی با لهجه غلیظی می*گوید:" من گواهينامه ندارم. اين ماشينم مالی من نيست. كارتا ايناشم پيشي من نيست. من صاحَب ماشينا كشتم آ جنازشا انداختم تو صندق عقب. چاقوش هم صندلی عقب گذاشتم! حالاوَم داشتم ميرفتم از مرز فرار كونم، شوما منا گرفتين." مامور پليس كه حسابی گیج شده بوده بيسيم می*زند به فرمانده*اش و عين قضيه را تعريف می*كند و درخواست كمك فوری مي*كند. اصفهانی مي*گوید: "چی ميدونم والا جناب سرهنگ! حتماً الانم می*خواد بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت می*رفتم؟"
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را می توان دید، اسکاگن شمالی ترین شهر دانمارک است، جایی که دریای بالتیک و دریای شمال بهم می پیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمی شوند و بنابرین این راستا بوجود می آید. و این همان چیزی است که در قرآن آمده است. سوره مبارکه الرحمن: «مرج الْبحْریْن یلْتقیان (19) بیْنهما برْزخٌ لا یبْغیان (20) فبأی آلاء ربکما تکذبان (21) یخْرج منْهما اللؤْلؤ و الْمرْجان (22)» 19٫ دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند20٫ اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند21٫ پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار می کنید؟22٫ از آن دو، مروارید و مرجان خارج می شود. سوره مبارکه فرقان آیه 53: «و هو الذی مرج البحرین هذا عذبٌ فراتٌ و هذا ملحً اجاجً و جعل بینهما برزخا و حجراً مهجوراً» و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است و میان آن دو حریمی استوار قرار داد.
آنکه بشکست و فرو ریخت منم بار دگر سوخت از سوز غمت جان و تنم بار دگر
مردم از حصرت دیدار خدایا سببی تا لب خویش به دان لب بزنم بار دگر
ای صبا راه خود از کوچه معشوق انداز تا به گوشش برسانم سخنم بار دگر
طبل در کوچه و بازار بکوبیدو بگویید که منم عاشق آن شاه صنم بار دگر
دل به دریا زده آهنگ لبش می کردم دل به دریا بزنم یا نزنم بار دگر
ساقیا باده بر این ساغر بشکسته بریز ور نه من ساغر خود می شکنم بار دگر
خاطرم خوش کند آن خاطره صبح دمی گرچه من می شکنم اما حسنم (شاعر) باردگر
وای روزی گر بدانی آن کست هم کس نبود هم نفس با تو نبود و در غمت هم ره نبود این همه بی حاصلی در زندگی بهر چه است من که گویم در پی ما هیچ ایثاری نبود وای گر دل تو بدانی کی رفیقت دشمن است تکیه گاه تو نبود و چشم در مغزت نبود زان که دید او , در قفس افتاده ای دررا ببست صید او گشتی و از صیادیش حرفی نبود من که ماندم در عجب از بیکسیِ تو دلم کاش می شد بِشکنی و بطن تو غوغا نبود چند روئت دارد این ها ای دل رسوای من در میان آنهمه , یک رنگی ای در پی نبود زان پریدم قبل از آنکه در قفس افتاده ام پس توکل بر خدا کن همدمی بر ما نبود آنهمه حرف و حدیثش پس کجا آخر برفت چون که بشناس ای تو صادق جز خدا همدم نبود
هر کسی را بهر چیزی ساختند عاشقان را قعر پوچ انداختند حکم پوجی وز دلت بیرون بدار رود عشق و مهر ایزد جای دار پس بدان که کز برایت یک هدف آماده هست هست پنهان کز که پیدا شد تنت آزاده است بی کسی را فرصت خلوت پی خالق بدان این همان راهیست در آن می رود دریا دلان .
پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری زورگیر تونل متروی آزادی که طعمههای خود را از میان زنان انتخاب میکرد، خبر داد.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی پلیس، ساعت ۱۰ صبح روز جمعه هفتم بهمن سال جاری، مأموران کلانتری ۱۵۰ تهرانسر در حین گشتزنی در اتوبان آزادگان به جوانی به اسم «مجید» ۳۱ ساله مشکوک شدند که در بازرسی بدنی این فرد موفق به یافتن چندین دستگاه گوشی تلفن همراه متعلق به افراد غیر شدند.
با انتقال متهم به کلانتری و انجام تحقیقات مقدماتی وی به عنوان یکی از مجرمان سابقهدار مورد شناسایی قرار گرفت که پیش از این چندین بار توسط مأموران کلانتری ۱۵۰ تهرانسر دستگیر شده بود.
با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور دادیار شعبه سوم داسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز تحقیقات، کارآگاهان پایگاه پنجم در اولین مرحله از تحقیقات پلیسی خود با بررسی سوابق مجرمانه متهم اطلاع پیدا کردند که مجید یکی از مجرمان سابقهداری است که بارها به اتهام ارتکاب جرایم مختلف در طول سالهای گذشته، دستگیر و روانه زندان شده است و در حال حاضر نیز اعتیاد شدیدی به مصرف مواد مخدر از نوع شیشه دارد.
کارآگاهان پایگاه پنجم، در ادامه تحقیقات خود موفق به شناسایی صاحب یکی از گوشیهای تلفن همراه کشف شده از متهم شدند.
صاحب گوشی تلفن همراه خانمی حدودا ۴۵ ساله بود که پس از حضور در پایگاه پنجم، در حالیکه پس از شناسایی متهم به شدت شروع به لرزیدن کرده بود، در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: در ساعت یک ربع به هفت صبح روز هفتم بهمن از شهرک فرهنگیان به سمت تونل مترو آزادی که به محل گذر افراد تبدیل شده، به صورت پیاده در حال حرکت بودم که متوجه شدم که یک نفر از پشت سر در حال تعقیب کردن من است.
وی افزود: بیشتر از چند متر وارد تونل مترو نشده بودم که ناگهان همین آقا که پشت سر من بود، به سمت من حمله کرد و قصد داشت تا مرا مورد اذیت و آزار قرار دهد که شروع به داد و فریاد زدن و کمک خواستن کردم که ناگهان دستانش را در مقابل دهانم گذاشت و عنوان کرد: هیچ کس در اینجا صدایت را نمیشنود؛ در همین لحظه و در حالیکه تلاش میکردم تا با داد زدن، از مردم کمک گرفته تا مرا از دست او نجات دهند ناگهان کیف دستی همراهم را از دستم بیرون کشید و گوشی تلفن همراه و وجود نقد داخل کیف را به همراه دیگر مدارک شناسایی سرقت کرد و به سرعت از محل متواری شد.
با شناسایی متهم از سوی شاکی پرونده که در اظهارات خود، متهم دستگیر شده را به صورت ۱۰۰ درصد به عنوان سارق زورگیر مورد شناسایی قرار داده بود، کارآگاهان پایگاه پنجم در ادامه تحقیقات خود با شناسایی سرقتهای مشابه اطمینان پیدا کردند که سرقتهای مشابه دیگری در محدوده تونل مترو آزادی محدوده زیرگذری که به محل عبور شهروندان تبدیل شده به وقوع پیوسته که متأسفانه بیشتر مالباختگان که عمدتا از میان زنان هستند، از پیگیری پرونده خودداری کرده و همین موضوع و عدم طرح شکایت از سوی آنها زمینه ادامه فعالیتهای مجرمانه متهم را ایجاد کرده است.
سرهنگ کارآگاه علی اکبر اسدی، رییس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: در حال حاضر تحقیقات جهت شناسایی دیگر جرایم متهم و همچنین دعوت از مالباختگانی که مورد سرقت اموال و غیره قرار گرفتهاند در دستور کار کارآگاهان پایگاه پنجم قرار گرفته است لذا از همه مالباختگان و شهروندانی که در محدوده مترو آزادی مورد سرقت اموال و غیره قرار گرفتهاند دعوت میشود تا برای طرح شکایت و شناسایی متهم به پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در خیابان وحدت اسلامی مراجعه و اطمینان داشته باشند که هویت آنها به همراه هرگونه اظهارات آنها در خصوص طرح شکایت و پیگیری آن در نزد پلیس کاملاً محرمانه و محفوظ باقی خواهد ماند.
پسرها :
۱ – با ماشین میرن سراغ بانك، پارك میكنن، میرن دم دستگاه عابر بانك
۲- كارت رو داخل دستگاه میذارن
۳- كد رمز رو میزنن و مبلغ درخواستی رو وارد میكنن
۴- پول و كارت رو میگیرن و میرن
دخترها :
۱- با ماشین میرن دم بانك
۲- توی آینه آرایششون رو چك میكنن
۳- به خودشون عطر میزنن
۴- احتمالا” موهاشون رو هم چك میكنن
۵- توی پارك كردن ماشین مشكل پیدا میكنن
۶- توی پارك كردن ماشین خیلی مشكل پیدا میكنن
۷- بلاخره ماشین رو پارك میكنن و میرن دم دستگاه عابر بانك
۸- توی كیفشون دنبال كارتشون میگردن
۹- كارت رو داخل دستگاه میذارن، كارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
۱۰- كارت تلفن رو میندازن توی كیفشون
۱۱- دنبال كارت عابر بانكشون میگردن
۱۲- كارت رو وارد دستگاه میكنن
۱۳- توی كیفشون دنبال تیكه كاغذی كه كد رمز رو روش یادداشت كردن میگردن
۱۴- كد رمز رو وارد میكنن
۱۵- ۲ دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
۱۶- كنسل میكنن
۱۷- دوباره كد رمز رو میزنن
۱۸- كنسل میكنن
۱۹- به دوست پسرشون زنگ میزنن كه طریقهء وارد كردن كد صحیح رو براشون بگه
۲۰- مبلغ درخواستی رو میزنن
۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده
۲۲- مبلغ بیشتری رو درخواست میكنن
۲۳- دستگاه خطا میده
۲۴- بیشترین مبلغ ممكن رو درخواست میكنن
۲۵- انگشتاشون رو برای شانس روی هم میذارن
۲۶- پول رو میگیرن
۲۷- برمیگردن به ماشین
۲۸- آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۲۹- توی كیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن
۳۰- استارت میزنن
۳۱- پنجاه متر میرن جلو
۳۲- ماشین رو نگه میدارن
۳۳- دوباره برمیگردن جلوی بانك
۳۴- از ماشین پیاده میشن
۳۵- كارتشون رو از توی دستگاه عابر بانك برمیدارن
۳۶- سوار ماشین میشن
۳۷- كارت رو پرت میكنن روی صندلی كنار راننده
۳۸- آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۳۹- احتمالا یه نگاهی هم به موهاشون میندازن
۴۰- راه میفتن و میندازن توی خیابون اشتباه
۴۱- برمیگردن
۴۲- میندازن توی خیابون درست
۴۳- پنج كیلومتر میرن جلو
۴۴- ترمز دستی رو آزاد میكنن ( میگم چرا انقدر یواش میره ها )
۴۵- به حركت ادامه میدن
به گزارش آلامتو به نقل از باشگاه خبرنگاران ؛ مصرف پرتقال بهترین درمان چاقی است و با مصرف آن کمبود عناصر فلزی بدن تامین و مقاومت طبیعی بدن زیاد میشود، همچنین میوه پرتقال ، سرشار از ویتامینهای C ،B و A است.
پرتقال دارای آهن، فسفر، کلسیم، منیزیم، سدیم ، پتاسیم، مس، کلر، گوگرد، روی و غیره است.آب پرتقال، اثر مقوی و نشاط آور دارد و با مصرف آن، غلظت خون کاهش پیدا میکند، لذا میتوان پرتقال را محافظ سیستم عروقی بهحساب آورد.
اگر آب پرتقال بدون پوست کندن میوه تهیه شود اثر مفیدتری دارد. آب پرتقال نوشابهای مفرح و با خاصیت مدر و دارای اثر ضد سم است و مقاومت محیطی بدن را زیاد میکند.
افرادی که چاق هستند، اگر رژیم پرتقال بگیرند، در رفع چاقی بسیار موثر است.در این رژیم باید چند روز پرتقال بخورند.
برای معالجه چاقی و گرفتن رژیم لاغری، یک عدد پرتقال و ۳ لیمو را به برشهای نازکی ببرید و آن را مدت ۱۰ دقیقه در نیم لیتر آب بجوشانید، ۲ قاشق سوپخوری عسل را به آن اضافه کنید و دوباره ۵ دقیقه آن را بجوشانید، بعد آن را صاف و بگذارید سرد شود و هر روز ۳ استکان کوچک از آن را میل کنید.
شور عشق
عشق، شوری در نهاد ما نهاد جان مادر بوته ی سودا نهاد
گفت وگویی در زبان ما فکند جست وجویی در درون ما نهاد
ازخمستان جرعه ای بر خاک ریخت جنبشی در ادم وحوا نهاد
دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه لحظه جایی دیگر پا نهاد
چون نبود اورا معین خانه ای هر کجا جا دید،رخت آن جا نهاد
حسن را بر دیده ی خود جلوه داد منّتی بر عاشق شیدا نهاد
یک کرشمه کرد با خود،آن چنانک فتنه ای در پیر و در برنا نهاد
تا تماشای جمال خود کند نور خود را دیده ی بینا کند
تا کمال علم او ظاهر شود این همه اسرار بر صحرا نهاد
شور وغوغایی بر آمد از جهان حسن او چون دست در یغما نهاد
چون در آن عراقی را بدید نام او سر دفتر غوغا نهاد
فرخ الدین عراقی
ضدحال يعني......................
ضدحال يعني وقتي منتظر فيلم مورد علاقت هستي برق بره!
ضدحال يعني بعد از كلي مصيبت كه بابات برات موبايل ثبت نام كرده همه سيمكارتا بياد جز مال تو!
ضدحال يعني يه جلسه سر كلاس نري فقط همون يه جلسه استاد حضور غياب كنه!
ضدحال يعني با شكم گرسنه بري تو صف نون سنگك تموم كرده باشن!
ضدحال يعني يه هفته قبل از اينكه جشن تولد بگيري خاله مامانت فوت كنه!
ضدحال يعني قبض تلفن بياد ....... تومن!
ضدحال يعني بعد از كلي تبادل اطلاعات تو اينترنت همينكه بياي به نتيجه برسي اشتراكت تموم بشه!
ضدحال يعني با ۹.۷۵ افتادن!
ضد حال يعني يه كت جين بخري همون روز اول گير كنه به صندلي پاره بشه!